علی اکبر کربلا را دید و رفت
عباس داغ علی اکبر و کربلا 
حسین داغ علی اکبر و عباس و کربلا
ولی زینب...
زینب داغ علی اکبر و عبای و حسین و کربلا
زینب داغ معجر و خلخال 
زینب داغ تازیانه و غل و زنجیر
زینب داغ گرسنگی کودکان یتیم حسین
زینب داغ بازار شام
زینب داغ خرابه و گریه های بی امان رقیه
عمه جان,اغراق نکرده ام اگر بگویم تمام عرش در حیرت است چگونه نماز شبت قضا نشد...

+ ادامه مطلب...

بازار شام با دل زینب چه کرده بود
راس امام با دل زینب چه کرده بود

پرده نشین بود ولی بعد کربلا
چشم حرام با دل زینب چه کرده بود 

از روی بام ها به سرش سنگ میزدند
هر پشت بام با دل زینب چه کرده بود

هرجا که رفت بدرقه اش تازیانه بود 
این احترام با دل زینب چه کرده بود

بالای تل رسید "و هذا حسینک"
راس امام با دل زینب چه کرده بود...

باشد که مقبول عمه ی سادات افتد.