باده

بیار باده که بنیاد عمر بر باد است

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

یک شبه...

نمیدانم این "ما" کیانند...

یک شبه راه هزاران ساله پیمودیم ما
این هزاران سال یک شب هم نیاسودیم ما

مستی پیچیده ی ما اول و آخر نداشت
از ازل پیمانه گردان ابد بودیم ما

هر تضادی را که شد باهم تناسب بسته ایم
صد دلیل منطقی از عشق فرمودیم ما 

گاه آتش را خدا اسباب روییدن کند 
موجب اعجاز ابراهیم,نمرودیم ما

مدح ماکرده "گلستان"را چنین والا مقام
شکر را اعمال کردیم ,آل داوودیم ما

موافقین ۰ مخالفین ۰

بازار شام...

علی اکبر کربلا را دید و رفت
عباس داغ علی اکبر و کربلا 
حسین داغ علی اکبر و عباس و کربلا
ولی زینب...
زینب داغ علی اکبر و عبای و حسین و کربلا
زینب داغ معجر و خلخال 
زینب داغ تازیانه و غل و زنجیر
زینب داغ گرسنگی کودکان یتیم حسین
زینب داغ بازار شام
زینب داغ خرابه و گریه های بی امان رقیه
عمه جان,اغراق نکرده ام اگر بگویم تمام عرش در حیرت است چگونه نماز شبت قضا نشد...

+ ادامه مطلب...
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ورودیه...

و این چنین بود ورودمان به عرصه شعرانیت:



آب از میان دست تو در آب میرود

دریا به جذب روی  تو مهتاب میرود


از انعکاس چهره ی مستت میان آب 

ماهی خمار چهره ی تو خواب میرود


با ذکرت ای گشایش کرب از رخ حسین

مرغ دلم به گنبد ارباب میرود


بالای نیزه راس تو فریاد میکشد

وقتی ز چهر اخت تو جلباب میرود


بحر شفا و حاجتی و کعبه بهر آب

مستانه در طواف تو سرداب میرود


آب فرات رعشه ی مستانه ای گرفت

از لحظه ای که دست تو در آب میرود



اولین غزل نوشت خودمان.با اندکی تغییر در اواسط پاییز ۹۱




+پ.ن : هرچند که اولین کار هیچکس خالی از اشکال نیست.


موافقین ۰ مخالفین ۰